نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر

فقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشی

و رفتی ، بی آنکه نباشی . . .

 

 

 

چگونه دست دلم را بگيرم ودر كنار

دلتنگيهايم قدم بزنم

در اين خيابان

كه پر از چراغ و چشمك ماشينهاست

...نه آقايان:

مسير من با شما يكي نيست

از سرعت خود نكاهيد

من آداب دلبري را نمي دانم

 

 

 

خدایا

این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمیکند

فکری کن

اشک ما طعنه میزند به باران رحمتت .

 

 

 

هر لحظه هرجا که میرم حس نگاهت با من

این دل بیطاقتِ من قیده تورو نمی زنه

بذار یبار نگات کنم از جونو دل‌ صدات کنم

هرچقدر دلتنگی‌ دارم هدیه به اون چشات کنم

 

 

 

کاش می توانستم تمام دلتنگیهایم

را بر کوله بار خدا میریختم تا با تنهائیش به کول بکشد

بدون هیچ خمی بر ابرو

اما افسوس که داده را پس نمیگیرد

 

 

 

دلم برايت تنگ شده !

مي خواهم آنقدر اشک بريزم

تا غبار فاصله از قلبم تميـــز شود .

ولي مي ترسم ...

 

 

 

باران کـه میبـارد......

دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود.....

راه می افـتم ...

بـدون ِ چـتـر ...

من بـغض می کنـم ....

آسمـان گـریـه ..

 

 

 

من وجودم به تو مدیون و دلم مامن توست

آرزویم نظری روی تو و دیدن توست

من اگر دور ز تو هستم و دلتنگ شدم

با صدای خوش تو غرق در آهنگ شدم . .

 

 

 

میگن دلتنگی قشنگ ترین هدیه ی عشقه

حالا من با این هدیه ی قشنگ تو چیکار کنم!؟

 

 

 

نقــاش خــــوبی نــــبودم...

..

اما

..

ايــن روزها...

..

به لطـف تــــــــــو...

..

انـــتظار را

..

ديـــدنی ميكــشـم

 

 

 

من و این داغ در تکرار مانده

من و این عشق بیدار مانده ،

مپرس از من چرا دلتنگ هستم

دلم بین در و دیوار مانده . . .

 

 

 

من حسرت دیدار تو دارم به که گویم

از بهر تو من ابر بهارم به که گویم

غیر از تو کسی را به خدا دوست ندارم

از نرگس چشم تو خمارم به که گویم

 

 

 

به نام خدائی که هستی را با مرگ ،

دوستی را یک رنگ

زندگی را با رنگ ، عشق را رنگارنگ ،

رنگین کمان را هفت رنگ

شاپرک را صد رنگ ،

و مرا دلتنگ تو آفرید . . .

 

 

 

سفر مگو که دل از خود سفر نخواهد کرد

اگر منم که دلم بی تو سر نخواهد کرد

من و تو پنجره های قطار در سفریم

سفر مرا به تو نزدیکتر نخواهد کرد

 

 

 

نمیدانم چرا بیمارم امشب

سکوتی خفته در گفتارم امشب

غم اشک دلم آهسته می گفت

پریشان از فراق یارم امشب .

 

 

 

دست من کوتاه از دیدار توست

قلب من اما همیشه یاد توست .

 

 

 

هرگاه دلت یاد کسی کرد و فرو ریخت ،

آنگاه به یاد آر که من نیز به یاد تو چنینم

 

 

 

من بودم

تو

و یک عالمه حرف...

و ترازویی که سهم تو را از

شعرهایم نشان می داد!!!

کاش بودی و

می فهمیدی

وقت دلتنگی

یک آه

چقدر وزن دارد...

 

 

 

لطفا هی نپرس دلتنگی چه معنی دارد ؟

دلتنگی معنی ندارد ...

درد دارد

 

 

 

دل من تنگ تو است

صندلیهای حیاط

پر برف دیشب ...

و تو کی می آیی؟

که شود آب همه برفهایی

که نبودت را فریاد زده !

 

 

 

نگاهت کافیست تا دوباره در هوای

آمدنت بمیرم ، تو همیشه دعوتی ،

راس ساعت دلتنگی

 

 

 

دلتنگی احساس قشنگیه

وقتی بدونی اونیکه دوسش داری

هیچوقت فراموشت نمی کنه

 

 

 

چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن

در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی وزد ...

 

 

 

 

نگاهم کن که چشمانت قشنگ است

صدایم کن که دل در سینه تنگ است

مرا با خود ببر آنسوی غربت

که اینجا شیشه هم از جنس سنگ است

 

 

 

چقدر سرد است!

وقتی...

دلتنگتم و نیستی

 

 

 

اشکهایم که سرازیر میشوند......

دیری نمی پایدکه قندیل می بندد...

عجیب سرد است هوای نبودنت

 

 

کفشهایم که جفت میشوند دلم هوای

رفتن میکند ؛ چه کودکانه دل من

تنگ میشود بی آنکه بدانم چه کسی دلتنگ من است !
::
::
به سلامتیه کسایی که صادقانه و

بدون هیچ غروری این جمله رو به زبون میارن :
” خیلی دلم برات تنگ شده “
::
::
بعضی وقتا آدما یه کاری میکنن که

دیگه نمیتونی دوسشون داشته باشی

ولی عجیب دلت واسه زمانی که

دوسشون داشتی تنگ میشه . . .
::
::
آدم عشقشو یادش نمیره !
فقط یاد میگیره راجبش کمتر حرف بزنه

، بهش کمتر فکر کنه ، دلش کمتر تنگ بشه !




جقدر خوب مبشد تو اوج دلتنگی که

زانوتو بقل کردی و تکیه زدی به دیوار ،

میومد بالای سرت و سایه ش

رو تنت نقش می بست ،

همونی که دلیل دلتنگیته !
::
::
دلم تنگ است ، تو بیا بشکاف و دوباره کوک بزن !
::
::
حوصله خواندن ندارم !
حوصله نوشتن هم ندارم !
این همه دلتنگی دیگر نه با خواندن

کم می شود نه با نوشتن . . .
دلم تو را می خواهد !
::
::
از خلاصه ی روز های انتظار که می‌‌دانم

حوصله به خرج نمی‌‌ دهی‌ تا تمامی حرف‌هایم را بشنوی !
فقط این را می‌‌گویم :
دلتنگی‌ ام آنقدر بزرگ شده است

که اگر ببینی‌ شاید نشناسی . . . !
::
::
یادم می آید گفته بودی ساده و

کوتاه نویسی را دوست داری !
تقدیم به تو . . .
ساده و کوتاه تنها همین ۲ کلمه :
برگرد ، دلتنگم . . .
::


::
خوش به حال پرنده ها ، دلشان که

تنگ شود پر میزنند پیش هم . . .
::
::
دلتنگ که باشی از آسمان سنگ

هم ببارد باز هم جایش خالیست ،

باران که جای خود دارد !
::
::
حماقت یعنی :
من انقدر میروم که تو دلتنگم شوی !
خبری از دلتنگیه تو نمیشود برمیگردم . . . !
چون دلتنگت میشوم . . .
::
::
وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غــرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد ،

این بغض لعنتی است . . .
::



::
هوای تو بی هوا می آید و دلتنگ میکند !
::
::
دلتنگى نام دیگر مرگ است

وقتى دور از هم اشک میریزیم ؛

طناب بلند فاصله دور گردن هر دویمان

میپیچد و نگاهمان به دورترین افق مى افتد ،

آنگاه فاصله ارتفاعى ست

که زیر پایمان خالى میشود . . .
::
::
می بینی هوای دلتنگیم را ؟

نسبت عجیبی دارد با زاویه ی نگاهم !
در دسترس چشمانم که باشی هوا خوب است
دور از دسترس نشو که باران می گیرد . . .
::
::
ﺑﻌﻀﯽ وقتها ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ،

گریه ﮐﻪ ﻫﻴﭻ ؛

دلت ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻫﺎﯼ ﻫﺎﯼ ﺑﻤﻴﺮﯼ . . .
::
::
برای معنی دلتنگی احتیاج به این

همه کلمه نیست ؛ دلتنگی یعنی تو نیستی !
::
::
دلتنگت می شوم و چشمانم را

روی هم می گذارم بلکه یادت را فراموش کنم . . .
تو بگو دلکم مگر می شود یک دنیا را فراموش کرد ؟
::


::
کاش دفتر خاطراتم چراغ جادو بود

تا هر وقت از سرِ دلتنگی به رویش

دست میکشیدم تو از درونش

با آرزوی من بیرون می آمدی !

::
::

بعـد ِ هر طوفانی آسمان های صاف و روشن می آیند !
آیا تو هم بعد از دل ِ تنـگ من می آئی ؟!

****


::
دلتنگم مثل ماه که بدون نیمه اش

هر شب لاغرتر می شود !
::
::
دلم برایت تنگ‌ شده است قدِ یکی

از سه نقطه های آخرِ نوشته هایم .



تاريخ : سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:, | 15:19 | نویسنده : بنیامین شهسواری |

صفحه قبل 1 صفحه بعد